به مجنون گفتم زنده بمان(شهید حمید باکری)

ساخت وبلاگ

#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان

#کتاب_حمید_باکری

من اگر قرار بود یک بار دیگر زندگی کنم برنامه ام را جوری تنظیم می کردم که با علم بیشتری همین زندگی را دوباره تجربه کنم. مطمئن باشید که باز با حمید باکری ازدواج می کردم، باز همان آوارگی ها را تحمل می کردم...باز افتخار می کردم که فقط چهار سال با حمید زندگی کرده ام و همه چیز ازش آموخته ام.

من حاضر نیستم این چند سال زندگی با حمید را با هیچ چیز گرانبهایی عوض کنم. به آسیه هم همین را گفته ام. حتی به او سپرده ام«هر وقت یک حمید پیدا کردی برو باش ازدواج کن، ولی.‌‌..

#برو_یک_حمید_پیدا_کن.»

پ.ن۱: تصور وجود این آدم ها تو این دوره زمونه محال نیست اما سخته!

پ.ن۲: گاهی فکر می کنم خوندن این کتابا آدمو پر توقع می کنه! هم از خودش،هم از اطرافیانش...

پ.ن۳: به نظرم خیلی مظلوم‌بودن این دو برادرِ شهیدِ جاویدالاثر...

سخته؟...
ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 149 تاريخ : جمعه 16 تير 1396 ساعت: 4:40