اخبات

ساخت وبلاگ

یکی از دوستان می‌گفت چه کنیم تا به یقین برسیم؟

 به او گفتم «یقین لازم نیست، که انسان با احتمال هم کار و حرکت می‌کند.»

در تجارت، با احتمال حرکت می کنند. در کشاورزی با احتمال آغاز میکنند. دانه‌هایی که یک کشاورز در زمین می پاشد، یقین ندارد که رشد کند و ممکن است هزار آفت سر راهش باشد، اما با همین توجه اقدام می‌کند. حال چه شده وقتی انسان می‌خواهد در راه خدا حرکت کند، می‌گوید باید یقین داشته باشم! در اینجا یقین را اول می خواهیم، ولی در تجارت با یک احتمال هم حرکت می کنیم تا جایی که ۲۰ بار ضرر می دهیم، ولی باز هم ادامه می‌دهیم و تازه این ادامه را جزء پشتکار خود تلقی می‌کنیم و به حساب حماقت‌ها و سفاهت ها نمی‌آوریم. وقتی می خواهیم با خدا معامله کنیم، می‌گوییم: یقین نداریم! ما کجا و کی یقین داشته ایم؟! در حرکت های خود و در این دنیای احتمالات، با چه یقینی اقدام کرده‌ایم؟ اینجاست که کم می‌ آوریم....

پ.ن: این ترس لعنتی خیلی جاها دست و بال من و بست... خدایا توفیق ولاخوف علیهم و لا هم یحزنون بهم عطا بفرما سخته؟...

ما را در سایت سخته؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0rahibesoyenor6 بازدید : 60 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 10:49